نوشته ها



 

کودکی و نوجوانی ما، از سر صف و کلاسِ مدرسه، تا برنامه‌های تلویزیون و فیلم‌های سینمایی درباره جنگ ایران و عراق، همه حرف و صحبت و شعاری که در فضایی به شدت ایدئولوژیک مطرح می‌شد، تاکیدش بر این بود که جنگ ما، کلا و اساسا و اصولا، با همه جنگ‌های دنیا فرق دارد و ما همه چیزمان براساس قدرت ایمان است و از سر اعتقاد است و متکی به ابزار نظامی نیست و مثل خارجی‌ها نیست و...

به ماجرای سوریه هم که رسیدیم و چند سال حضور در سکوت را که پشت سر گذاشتیم و رسیدیم به مراسم‌های تشییع و برنامه‌های تلویزیونی و سخن‌رانی‌ها و مصاحبه‌ها، باز صحبت از همان اعتقاد در برابر ابزار بود و این که همه حضورها براساس اعتقاد قلبی حاضران بوده و بس.

حالا با دیدن این اعلانِ تبلیغی برای جذب کودکان و نوجوانان، این سوال پیش می‌آید که آیا کشتی‌بان را سیاستی دیگر آمده است، همان‌‌گونه که مثلا در سینمای‌مان از «مهاجر» رسیده‌ایم به «به وقت شام» بنا شده بر تیر و تفنگ و انفجار؟! این یعنی آخر خطِ تکیه بر اعتقاد و درون و تفاوت و آن همه شعارِ پشتِ سر؟!... تمرکز تبلیغ مدافعان حرم بر «اوج هیجان» و «تیراندازی» و «انفجار»، چه معنایی دارد جز نقض‌ غرض و تیر خلاصی به همه تبلیغ‌‌های چهل‌ساله تبلیغ‌کنندگان؟!

 

ناصر صفاریان

بیست‌وپنج/ مرداد/ نودوهشت