هوای تازه



انتشار دی وی دی 5 فیلم مستند   

حسین ذوقی

          در سال های اخیر، انحصار تولید فیلم مستند شکسته شده است. مستند سازها،عموما خود تهیه و تولید را به عهده می گیرند و تهیه کنندگانی جدید ظهور کرده اند. دوربین های دیجیتال هزینه های تولید را پایین تر آورده و ابزار تولید هم عمومی تر شده است. اما سینمای مستند، بخصوص سینمای مستقل مستند نتوانسته حیات متعادلی داشته باشد. مهم ترین دلیل هم شاید در عرضه فیلم های مستند باشد؛ تلویزیون مستند ( به غیر از همان موارد حیات وحش و گزارش خبری هایی که به اشتباه مستند خوانده می شوند و حتی در خوش بینانه ترین حالت، مستند های بدی که خود تلویزیون تهیه می کند ) نمی خرد و پخش نمی کند. سینماها برنامه ای مناسب برای اکران مستند ندارند ( درست که هر از گاهی، سالی یک مستند بلند را که در حیطه سلیقه خودشان باشد، راهی اکران محدود می کنند یا این که سالنی را به اکران مستند اختصاص دادند که آن قدر بی سلیقه برنامه ریزی شده بود که کاملا شکست خورد ). تنها راه، حضور در شبکه ویدئوی خانگی است: این که نسخه هایی از فیلم های مستند تکثیر شود و در بازار عمومی به مردم و علاقه مندان سینمای مستند عرضه شود. اتفاقی که تا پیش از این تنها و تنها در مواردی استثنایی و با تلاش های فراوان رخ داده بود. راهی برای عرضه مستند وجود نداشت. موانع بی شمار بود و اراده ای برای رفع آن ها از سوی مانع گذاران وجود نداشت. تلاش های گذشته کمتر موفق بودند، مثلا نشر ماه ریز تلاش کرد چند مستند منتشر کند، منتشر کرد، اما محدود بود و متوقف شد. تنها دو فیلم از این مجموعه مستند وارد بازار شد، « دو کمانچه » ساخته بهمن کیارستمی و « پیپه سرا » درباره گروه موسیقی « چهله » و فعالیت هایشان در بندر عباس. چند نفری هم جداگانه با موسسات خصوصی و نیمه دولتی مذاکره کردند و فیلم هایشان را فروختند، اما چون منفرد بود، کم دیده شد. این ها مشکلاتی بود که وجود داشت. پس باید راهی تازه پیدا می شد و شرایطی عادلانه ایجاد می شد. انجمن مستند سازان ایران تصمیم گرفت این راه را باز کند. مذاکرات و تلاش های فراوان انجمن، بعد از مدت ها به نتیجه رسید و اولین گام برداشته شد.

مهم ترین اتفاق، در پس انتشار « هوای تازه »، شکل فعالیت صنفی و بازار بخش خصوصی در آن است. تا پیش از این بخش دولتی سینما، خود هر از چندی فیلم های مستندی منتشر می کرد. فیلم هایی که منتشر می شد، عموما آثاری بودند که توسط بودجه های دولتی تولید شده بودند و یا مورد حمایت و پسند آن ها بودند. نمونه اش همان چند مستندی است که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای ربودن گوی سبقت از انجمن مستند سازان ( که خود داستانی عجیب دارد ) وارد بازار کرد. در هنگامه مذاکرات انجمن و مرکز گسترش برای جلب نظر آن ها در حمایت از طرح انتشار آثار سینمای مستند در بخش خصوصی، این مرکز به عنوان یکی از زیر مجموعه های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که برای همین امور ردیف بودجه در اختیار دارند، اقدام به انتشار چند مستند از تولیدات خود کرد. فارغ از این که آیا این آثار می توانند اقبالی در میان مخاطبان سینمای مستند و یا حتی عموم مردم داشته باشند، شکل ارائه و عرضه و پخش این آثار به گونه ای بود که کمتر کسی از علاقه مندان سینمای مستند در جریان آن قرار گرفت. فیلم ها در مکان هایی محدود عرضه شدند. علی رغم این که آمارهای عجیب و غریبی در مورد تیراژ این آثار ارائه شد، اما نتیجه آن بود که این طرح هم همانند اکران فیلم مستند در سینما سپیده به صورت اختصاص یک سالن به طور کامل به فیلم مستند شکست خورد. از طرف دیگر، موسسات دولتی نمایش خانگی نیز هیچ گاه تمایلی به انتشار آثار مستند نداشته و ندارند. این موسسات حتی حاضر به انتشار آثار مستند تولید شده خودشان نیز نشدند. این گونه است که فیلم های تولید شده با بودجه های دولتی در آرشیوها مانده اند. بسیار پیش آمده که یک فیلم توسط یکی از سازمان ها یا نهادهای دولتی تهیه شده و چون در نهایت توقع مدیران را برآورده نکرده و یا این که آن ها صلاح را در عدم انتشار یا حتی اکران آن دانسته اند، در آرشیوها ماندگار شده است. اهمیت دادن به بخش خصوصی و حمایت صحیح با روش های قانون مند می تواند راهی هموار برای گسترش و پیشبرد سینمای مستند ایران باز کند. همان گونه که گفته شد، تلاش ها در بخش خصوصی برای ارائه فیلم های مستند در بازار ویدئوی خانگی، فردی بود. ناصر صفاریان، به عنوان مستند ساز و تهیه کننده فیلم های مستند، یکی از اولین کسانی بود که در یک دهد اخیر، توانست آثارش را در این بازار منتشر و پخش کند. به غیر از او، ابراهیم مختاری توانسته بود دو فیلم « زعفران » و « مکرمه » را منتشر کند. دشواری مسیر پخش آثار، باعث می شد فیلم ها به صورت نامنظم عرضه شوند. هیچ مناسباتی در این زمینه وجود نداشت. انجمن مستند سازان سینمای ایران، گام مهم خود را در همین مسیر برداشت و توانست با مذاکرات فراوان ساز و کار مشخصی برای عرضه آثار فراهم کند. یکی از گام ها مذاکره برای دریافت مجوز پخش فیلم ها بود. دستاورد انجمن این است که تهیه کننده بخش خصوصی و یا مولف اثر در صورت در اختیار داشتن امتیاز فیلم، می تواند مستقیما برای دریافت مجوز پخش اثر خود اقدام کند و پس از دریافت مجوز برای پخش فیلم با موسسات یا پخش کننده ها به مذاکره بنشیند.

 

اولین مجموعه

مجموعه « هوای تازه » به عنوان اولین مجموعه فیلم مستند ( توسط بخش خصوصی و به همت ناصر صفاریان به عنوان ناشر و سرمایه گذار این مجموعه ) توانست راهی بازار ویدئوی خانگی شود و در اختیار علاقه مندان سینمای مستند قرار بگیرد. « هوای تازه » در سری اول شامل پنج فیلم مستند است و چنان که گفته شده، ادامه دار خواهد بود. چند فیلم آماده توزیع هستند و چند فیلم دیگر هم مراحل انتشار را پشت سر می گذرانند. غیر از این مجموعه انگار تلاش های دیگری هم صورت گرفته است. یک مجموعه دیگر با ده عنوان فیلم مستند در راه است که توسط سرمایه گذار دیگری وارد بازار خواهد شد. « زینت، یک روز به خصوص » ساخته ابراهیم مختاری، « گفت و گو در مه » ساخته محمدرضا مقدسیان، « رودخانه هنوز ماهی دارد » ساخته مجتبی میر طهماسب، « شبیه خوانی » ساخته بهمن کیارستمی و « عکس ناتمام: بهمن جلالی » ساخته عمید راشدی و تورج ربانی، پنج فیلم اولین مجموعه « هوای تازه » هستند. نکته مشترک هر پنج فیلم، این است که می توانند مخاطب جذب کنند و جای « هوای تازه » را در فروشگاه های عرضه این فیلم ها ثابت نگه دارند.

 

زینت: یک روز به خصوص

ابراهیم مختاری، مستند ساز شاخص سینمای ایران، سه مستند با محوریت سه زن ساخته است؛ مکرمه، ملا خدیجه و زینت: یک روز به خصوص. این سومی که شاید شاخص ترین آن ها هم باشد، روایت زینت، بهورز روستای صلخ قشم است. او زنی است که در میان جامعه سنتی خود قامت راست می کند و رویاهایی بزرگ در سر دارد. زینت برقع از صورت بر می دارد تا بتواند بهورز شود و حالا می خواهد در اولین دوره انتخابات شوراها شرکت کند. زینت دختر کدخدای در گذشته روستا ست. همسرش نیز یکی از مردان با نفوذ منطقه است. این گونه است که او می تواند در برابر جامعه سنتی اش ایستادگی کند. او یکی از نخستین زنان جزیره است که به کار اداری بیرون از خانه روی آورده و تنها زن بومی جزیره است که در اولین دوره انتخابات شهر و روستا خود را نامزد شورای ده صلخ کرده است.

فیلم روایت مستند یک روز از زندگی زینت است. روز برگزاری انتخابات شورای اسلامی روستای صلخ. بیشتر زمان فیلم در داخل خانه زینت می گذرد. همه اتفاقات از همان داخل خانه روایت می شود. همین شیوه روایت فیلم یکی از ویژگی های برجسته « زینت: یک روز به خصوص » است. فیلم از میان گفت و گو ها، رفت و آمد ها و شرایط آن روز به خصوص شکل می گیرد.

« زینت: یک روز به خصوص » در همان سال های ابتدایی دوران اصلاحات ساخته شده است. فضای این مستند، رفتارهای زینت و اتفاقات آن روز به خصوص، بیش از هر چیز تداعی کننده شرایط همان سال ها ست. زینت، گفت و گو می کند، به دنبال تغییر شرایط است و پیگیر اصلاح شرایط موجود.

« زینت: یک روز به خصوص » و « گفت و گو در مه »، دو فیلم شاخص مجموعه « هوای تازه »، موضوعی مشترک دارند ( « زینت: یک روز به خصوص » تقریبا دو سال زودتر ساخته شده است ). شخصیت محوری هر دو فیلم زنانی هستند که در یک روند دموکراتیک و مدرن، در جامعه مرد سالار و سنتی خود توانسته اند به یک موقعیت اجتماعی ویژه دست پیدا کنند. هر دوی آن ها می بایست برای انجام امور خود پایداری کنند. « زینت: یک روز به خصوص » آغاز راه است، ابتدای یک دوران در جامعه و وزیدن نسیم تغییر. « گفت و گو در مه » اما شرایط دیگری را بازگو می کند. دورانی که شور و هیجان در مسیری دیگر افتاده است. تلاش ها برای تغییر بیشتر شده و از طرف دیگر، موانع در برابر این تغییرات هم بیشتر به چشم می خورد. این دو مستند روایتی زیبا و هوشمندانه از یک دوران درخشان از تاریخ معاصر ایران به شمار می روند.

 

گفت و گو در مه

«گفت و گو در مه» از آثار متأخر محمدرضا مقدسیان، مستند ساز باتجربه سینمای مستند ایران است. فیلم روایتی است از حضور یک زن در شورای روستای دستجرد از توابع شهرستان رود بار. آذر، زنی است تحصیل کرده که در جامعه مرد سالار و سنتی روستای خود، تلاش می کند مشکلات روستا را حل کند. در این راه اما دشواری های فراوانی در مقابل خود می بیند. حاج کمال، تمام آن موانع پیش روی آذر است. نماینده ای قدرتمند از سنت که در مقابل موج هر چند کم جان دنیای جدید ایستادگی می کند و در این راه از هیچ کاری فرو گذار نیست؛ تهدید و ترفند و زور. اما آذر هم با توجه به نقش ویژه اش در روستا به عنوان مدیر خانه بهداشت، در مقابل حاج کمال طغیان کرده است. جامعه مردسالار دستجرد، آذر را نمی پذیرد. در این راه نه تنها حاج کمال، که معلم روستا و حتی شوهر آذر نیز، آن جا که موقعیت برتر مردانه خود را در خطر می بینند، او را از ادامه کارهایش منع می کنند. در این شرایط است که آذر همچنان در هدفش پافشاری می کند.

«گفت و گو در مه» احتمالا مستند پرتره است، با نگاهی عمیق به اجتماع و سیاست. این مستند مقدسیان شاید یکی از سیاسی ترین آثار یک دهه اخیر ایران باشد. فیلم در اوج دوران اصلاحات و پاگیری شوراها به عنوان یکی از ثمرات اصلاحات در ایران ساخته شده است. می توان این گونه استنباط کرد که فیلم نمایی از تاریخ سیاسی دهه اخیر ایران در فراز و نشیب های اوج و افول اصلاحات است. جامعه با توجه به نقش ویژه «آذر» به عنوان بازگرداننده سلامت به جامعه کوچک شان، نگاهی ویژه همراه با اعتماد به او دارد. «حاج کمال» هم میراث دار قدرتی است که نسل به نسل، گرچه با تغییر شکل، هنوز هم کارکرد دارد. اوست که می تواند با استفاده از نفوذش برای روستا تعیین تکلیف کند.  اهالی روستا بر اساس باورهای سنتی شان هنوز هم او را همان کدخدا، همان مدیر شورای اصناف و همان قدرت اول روستا می دانند. ریاست شورا که به واسطه رای همین مردم به دست آمده، زیر سایه قدرت تاریخی حاج کمال پنهان شده است. «گفت و گو در مه» راوی صادق و تیز بین شرایط جامعه سنتی مواجه با مدرنیته است؛ جامعه ای که اگرچه با نسیم دنیای جدید مواجه شده و او را خوش آمده، اما هنوز قدرت سنت را ترجیح می دهد، هرچند محافظه کارانه «آذر» را هم در نظر دارد.

«گفت و گو در مه» نه تنها در میان آثار محمدرضا مقدسیان همچون جواهری می درخشد، که به جرات می توان گفت یکی از آثار شاخص و تاثیرگذار سینمای مستند ایران است.

 

رودخانه هنوز ماهی دارد

«رودخانه هنوز ماهی دارد» ساخته مجتبی میر طهماسب، مستند پرتره است. فیلمی درباره «احمد نادعلیان». فیلم روایت حظور این نقاش در روستای پلور است. جایی که روی سنگ های رودخانه ماهی می کشد. فیلم زمانی ساخته شده که نادعلیان به تازگی از انگلستان باز گشته است. او در روستای پلور ساکن شده و پروژه ای شخصی را پی می گیرد.

فیلم «رودخانه هنوز ماهی دارد» ماجرای حضور نادعلیان و پروژه اش است. او هر روز به رودخانه پلور می آید، ساعت های زیادی را آن جا می گذارند و کارهای خودش را انجام می دهد. همزمان، تغییراتی هم رخ می دهد. وضعیت رودخانه به دلیل همان تغییرات دگرگون شده است. ماشین های صنعتی آمده اند و جایی دورتر مشغول شده اند. منطقه نیاز به پیشرفت دارد، در این راه طبیعت توان مقابله ندارد. نادعلیان، می خواهد ماهی های رودخانه را آن جا نگه دارد. او چاره ای ندارد جز این که نقش ماهی ها را بر سنگ بکشد.

میر طهماسب، مستند پرتره اش را اما با سبک ویژه ای به تصویر می کشد. فیلم کم حرف است، دوربین راوی است و نظاره گر. یکی از ویژگی های مهم «رودخانه هنوز ماهی دارد» شاید همین موضوع باشد، دوربین – مولف انگار یک نادعلیان دیگر است. میر طهماسب در جایگاه ثبت کننده و راوی انگار همانند کاراکتر – سوژه اش می شود. همین همانندی است که «رودخانه هنوز ماهی دارد» را از یک گزارش تصویری دور نگه می دارد و آن را به یک فیلم مستند خوب تبدیل می کند.

 

شبیه خوانی

« شبیه خوانی » ساخته بهمن کیارستمی، مستند ساز شاخص نسل اخیر سینمای مستند ایران، درباره تعزیه است. فیلم در چند شهر تصویربرداری شده و در نقاط مختلف، تعزیه را به عنوان مراسمی مذهبی و یکی از شکل های نمایشی ایران بررسی می کند. اهمیت فیلم بیش از آن که بخواهد تحت سلطه سوژه اش باشد، در ساختار، نوع نگاه و سبک شخصی کیارستمی است. فیلم ساز شبیه خوانان را از فضای اصلی تعزیه خوانی خارج می کند و به داخل استودیو می آورد. در این مسیر است که شبیه خوان تبدیل به سوژه اصلی فیلم می شود. همین ایده درخشان است که « شبیه خوانی » را تبدیل به اثری مهم می کند. دوربین، کنجکاوانه به سویه دیگری از این نمایش – مراسم مذهبی و تاریخی حرکت می کند. سکانس های انتهای فیلم، که با مسیر فیلم تضادی آشکار دارند، از تاثیر گذار ترین و بهترین لحظات فیلم هستند. « شبیه خوانی » در نهایت تغییر مسیر می دهد، زاویه دیدش را تغییر می دهد و وارد تعزیه می شود. انگار کنجکاوی اش تمام شده است. این تضاد و این تغییر ناگهانی موضع فیلم است که « شبیه خوانی » را از وضعیت یک گزارش مستند خارج می کند و به فیلم جان می بخشد.

 

عکس ناتمام: بهمن جلالی

« عکس ناتمام: بهمن جلالی » دیگر فیلم مجموعه « هوای تازه » نیز به سیاق چند فیلم دیگر مجموعه، مستند پرتره است. این فیلم همان گونه که از نامش بر می آید، مستندی است درباره بهمن جلالی، عکاس معاصر ایرانی. فیلم همچون یک زندگینامه تصویری، به روایت خود جلالی پیش می رود و بیشتر به یک اثر بیوگرافیک می ماند تا ثبت پرتره ای توسط مستند ساز. فیلم بیشتر گزارش می کند، ثبت می کند و تقریبا گفت و گو محور است. جلالی خود راوی زندگی اش است. از همان ابتدا نیز کاملا مشخص است که فیلم خود خواسته جلالی را در جایگاه راوی می نشاند و خود تنها ثبت کننده است. « عکس ناتمام: بهمن جلالی » حتی می کوشد سیر تاریخی حرکت جلالی در عکاسی را نیز معرفی کند. جلالی داستان زندگی اش، مسیر حرکتش در هنر و عکاسی را بازگو می کند. در نهایت هم فیلم جایی تمام می شود که او در حال آماده کردن عکس های نمایشگاه انفرادی خود به احترام تاریخ 165 ساله عکاسی ایران است. اهمیت « عکس ناتمام: بهمن جلالی » در همین نکته است؛ شاید تنها سند ثبت شده تصویری از زندگی این عکاس مهم ایرانی، همین فیلم باشد. فارغ از این موضوع، شاید نتوان « عکس ناتمام: بهمن جلالی » را مستند شاخصی به شمار آورد.

مجله نافه- مرداد و شهریور 1391