هوای تازه



نگاه موسسه های ویدیویی، فرهنگی نیست

اوایل سال 1389 بود که انجمن مستند سازان کمیته ای به نام نمایش خانگی تشکیل داد، با این هدف که راهی برای ارائه مستند های ایرانی به موسسات ویدئویی باز شود. انجمن تلاش های بسیاری کرد تا مدیران این موسسات را به خرید آثار ویدئویی ترغیب کند، اتفاقی که در نهایت هم نیفتاد و هیچ کدام از مدیران موسسات ویدئویی حاضر به خرید هیچ یک از 40 عنوان مستند ارائه شده از سوی اعضای انجمن مستندسازان نشدند. عدم رغبت هرکدام از آنها دلایلی داشت، اما حرف مشترک همه شان این بود که این کار جنبه اقتصادی ندارد. به همین خاطر حاضر به پخش مستند ها نشدند. البته همه آنها اذعان داشتند این مستندها آثار خوبی است، اما پولی از آنها در نمی آید. در نهایت هم این مسیر بسته شد.
به همین خاطر، من تصمیم گرفتم به طور مستقل و از طریق بازار های دیگری جز موسسه های ویدیویی اقدام به عرضه تعدادی ازاین مستندها کنم. سال های گذشته هم چند عنوان از آثار خودم را از این طریق عرضه کرده بودم که برخی موفق بودند و برخی هم نه. اما این بار هم این ریسک را پذیرفتم.
این اولین سری از این مجموعه است و هدف مان این است که کار به این پنج عنوان محدود نشود. در حال حاضر هم سه عنوان دیگر در حال آماده سازی است که برای ایام نوروز وارد بازار شود. اما واقعیت این است که این کار با سرمایه شخصی صورت می گیرد وناگزیر باید منتظر بازگشت سرمایه هم باشیم، به همین دلیل باید ببینیم با توجه به محدودیت هایی که وجود دارد، چقدر موفق خواهیم بود. به هر حال ما اهرم های اقتصادی و حمایتی شبکه های ویدئویی را نداریم و از طرف دیگر از نظر اقتصادی هم معقول نیست که آگهی های چند میلیونی داشته باشیم. به همین خاطر باید این کارها به همان شیوه سنتی در بین مردم جا باز کند. یعنی کسانی که آثار را دیده اند دیگران را ترغیب به خرید کنند.
دراین دوران، یعنی از سال 81 که من اولین فیلمم را در بازار ارائه کردم تا به امروز، صحبت ها و مذاکرات زیادی با شبکه های ویدئویی انجام داده ام، اما هنوز نتوانسته ام آنها را قانع کنم که برای فروش این مستند ها باید جای خاصی در نظر گرفت. این مستندها در حال حاضر در کتاب فروشی ها و فروشگاه های فرهنگی عرضه می شوند و این در تمام دنیا رایج است. از آنجایی که نگاه پخش کننده های ما در عرصه ویدیو نگاه فرهنگی نیست، ما از مجرای کتاب و موسیقی وارد شدیم. در همین سال های گذشته، اگرموسسه ها مستندی خریداری کرده اند، یا وارد بازار نشده یا به طریقی ارائه شده که حتی من مستند ساز هم آن را ندیده ام.
حالا باید دید فروش این آثار در کتاب فروشی ها، آن هم در شرایطی که تیراژ کتاب های چاپ اول به 700 تا 1100 نسخه می رسد، چگونه خواهد بود.هدف من این است که آثاری را عرضه کنیم که ارزش دیدن دارند و می شود از آنها به عنوان مستند خوب یاد کرد. توقع من هم به عنوان یک مستندساز و نه سرمایه گذار این مجموعه، از وزارت فرهنگ و ارشاد این است که حمایت خاصی برای عرضه این مستندها در نظر بگیرند و اگر چیزی به اسم شبکه ویدئویی دولتی وجود دارد، کارش حمایت از این مدل کارهای غیر تجاری باشد. مثلا چند سال پیش، قیمت وی سی دی ایرانی 3800 تومان بود که با حمایت های ارشاد به 1500 تومان رسید. این حمایت ها در اختیار شبکه های ویدئویی است، اما مستندسازهایی مثل ما باید در یک عرصه بی رقابت و با سرمایه شخصی آثارمان را عرضه کنیم. گاهی از من می پرسند چرا قیمت این دی وی دی ها گران است، خب به این خاطر است که ما حمایت سوبسیدی ارشاد را نداریم و قیمت گذاری مان براساس الگوی قیمت بازار موسیقی است. به هر حال، در جایی که حمایت و تبلیغی نیست، باید متکی به فروش نسخه ای بود. موفقیت را هم، گذر زمان مشخص می کند.

روزنامه روزگار- 11 بهمن 1390