گزارشی از نمایش و نقد فیلم «ماشین روز قیامت» در شهر کتاب قم
رونمایی از مستند ماشین روز قیامت در قم همراه با نقد و بررسی آن توسط مجید قیصری داستاننویس و ناصر صفاریان مستندساز همراه بود و این دو هنرمند از لزوم تهیه آثار مستند از زندگی جانبازان جنگ تحمیلی سخن گفتند.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، مستند ماشین روز قیامت در منظومه فرهنگی شهر کتاب قم و در چارچوب فصل جدید فعالیتهای آن به نمایش درآمد.
پس از نمایش این فیلم، عباس غفاری هنرمند و مجری این جلسه نکاتی چند درباره این مستند گوشزد کرد و سپس یکی از حضار درباره چرایی نشان داده نشدن چهره واقعی اما تلخ جنگ در ایران و زندگی دشوار جانبازان اعصاب و روان سؤال کرد و از این دریچه، بحث و بررسی درباره «ماشین روز قیامت» اثر سودابه مرادیان آغاز شد.
ناصر صفاریان مستندساز با اشاره به وجود محذوریتهایی درباره سوژه جنگ در تمام دنیا اظهار کرد: در همه جای دنیا وقتی درباره موضوع جنگ صحبت میشود، مقداری معذوریت و محدودیت امنیتی وجود دارد اما آنچه در ایران متفاوت با کشورهای دیگر است، این است که در همه جا زمان جنگ و بعد از جنگ نگاه دولتمردان متفاوت بوده، اما در ایران این نگاه ثابت مانده است.
این هنرمند سینمای ایران افزود: در زمان جنگ این نگاه تهییجی بوده و درست است اما پس از جنگ قاعدتاً هنرمند باید اجازه داشته باشد که در این باره حرف بزند و تحلیل کند، اگر به سینمای دنیا نگاه کنید، موضوع جنگها به ویژه جنگ جهانی دوم به روز است و هر از چند سال یکبار یک فیلم درباره آن ساخته و مطرح میشود.
صفاریان از لزوم صحبت از جنگ و بیان رشادتهای جانبازان و خانوادههای آن سخن گفت و تصریح کرد: بعد از جنگ این احساس به وجود آمده است که ما جنگ را پشت سر گذاشتهایم و نیازی نیست در این باره صحبت کنیم. تعداد فیلمهای جنگی کم شده است و وارد موضوع که میشویم سختگیریهای زمان جنگ همچنان حفظ شده است و سبب میشود که فیلمسازان به سمت این آثار نروند.
وی به تاثیر سیاستهای غلط که سبب فاصله گرفتن مردم از جنگ شده است اشاره کرد و گفت: در مورد مردم هم این قضیه وجود دارد ولی بیشتر به نظر من سیاستگذاری غلط در این خصوص سبب شده است که این اتفاق بیفتد؛ به گونهای شرایط پیش رفته است که جنگ موضوعی خارج از بدنه مردم بوده و مردم از آن فاصله دارند. در حالی که این طور نیست و جنگ ما را مردم پیش بردند.
صفاریان خاطرنشان کرد: در جامعه آمریکا اگر مقایسه کنیم، احترام خیلی زیادی به کهنه سربازان و بازماندگان جنگ وجود دارد و اگر روزی به اسم سرباز گمنام وجود دارد، مردم به شکل گسترده در این مراسم شرکت میکنند، اما در ایران این طور نیست و احترام به کهنه سربازان و جانبازان مناسب شأن آنها نیست.
مجید قیصری داستان نویس حوزه دفاع مقدس نیز در این باره گفت: در زمینه ادبیات وضع ما بهتر است و داستانهای کوتاه و رمان خوب نوشته شده است، البته در ادبیات یک قرائت رسمی وجود دارد و نمیگذارد یک اثری با 400 نسخه دیده شود.
وی به برخی نمونههای دیده نشده اشاره کرد و افزود: کتابی به اسم زندگی خوب بود که ماجرای زندگی چهل و چند روزه یک امدادگر در یک پست امدادی است و من از آن به عنوان شاهکار یاد میکنم؛ اگر مردم از یک زاویه انسانی جنگ را میدیدند، خیلی خوب بود.
داستاننویس حوزه دفاع مقدس با اشاره به نشریه تعطیل شده کمان که به ادبیات پایداری اختصاص داشت، اظهار کرد: این نشریه توسط مرتضی سرهنگی منتشر میشد و کار خیلی خوبی بود، اما به سبب قطع حمایتها دیگر منتشر نشد که اتفاق تلخی بود.
در ادامه این نشست صفاریان در پاسخ به یکی از حضار که در خصوص تلخ بودن این مستند سؤال میکرد، تصریح کرد: تلخ بودن اینگونه مستندها بسته به نظر کارگردان دارد و از این فیلمها تلختر نیز وجود دارد؛ به نظرم این موضوعات باید با همین شدت و تلخی ساخته شود اما درباره آنها اطلاعرسانی شود تا کسانی که ناراحتی اعصاب یا ناراحتی قلبی دارند، نبینند.
غفاری کارشناس جلسه نیز گفت: در دیگر کشورها نظام درجهبندی سنی و با توصیههای مختلف وجود دارد اما در ایران چنین نظامی نیست؛ این فیلم هم با همین توصیهها باید پخش شود تا مردم با واقعیت آشنا شوند.
قیصری هم در ادامه این جلسه یادآور شد: مشکل اینجاست که چنین جانبازانی در اطراف ما دیده نمیشوند و ما اینها را نمیبینیم. در این فیلم گفته میشود که 40 هزار جانباز اعصاب و روان شناسایی شدهاند و تعداد زیادی نیز شناسایی نشده یا مراجعه نکردهاند. مشکل این آدمها این است که ظاهراً سالم هستند و مشکل در ذهن آنها ایجاد شده است.
این هنرمند ادامه داد: اگر زمان جنگ تلویزیون این آدمها را ذره ذره به ما نشان میداد، به عنوان واقعیت آن را قبول میکردیم و از تلخی آن کم میشد. چیزی که به نظر من بیننده را اذیت میکند، پنهان بودن این آدمها است.
وی خاطرنشان کرد: در این مستند دیگر عوامل تلطیف کننده وجود ندارد و به همین دلیل تلخی آن بیشتر به چشم میآید.
در ادامه این نشست ناصر صفاریان در پاسخ به یکی از مخاطبان حرفهای این مستند تاکید کرد: نامفهوم بودن حرفهای برخی از شخصیتها برای نشان دادن شخصیت است، البته به نظر شخصی من میتوانست این بخش کوتاهتر باشد اما باید نظر کارگردان را شنید. به نظر میرسد کارگردان مردد است که فیلمی درباره این مکان باشد یا درباره شخصیتها و بهتر بود فیلم متمرکز روی یک شخصیت میشد و بقیه را به عنوان ارتباط با این آدم میدیدیم.
یکی از بینندگان فیلم نیز گفت: ریتم فیلم با هدف کارگردان مطابق است زیرا به ما میفهماند که این پلانهای طولانی، زندگی این آدمهاست. این در صورتی است که ما تحمل دیدن چند پلان را نداشتیم.
قیصری در پاسخ به این نظر تصریح کرد: فیلم مقداری بینظم است و مشخص نیست ما باید هنر درمانی را ببینیم یا پای صحبت شخصیتها بشینیم، ناگهان وارد فیلم میشویم و آن وسط میمانیم و همین به ما فشار میآورد؛ دوربین اصلاً بیرون از متن نیامده است و به سراغ مسئله بزرگتری به نام خانواده نرفته است و تنها با یک نفر از همسران جانبازان صحبت میکند.
غفاری نیز به نکات مثبت فیلم اشاره کرد و گفت: کارگردان فیلم از ملودرام شدن پرهیز کرده و این یکی از نکات مثبت فیلم است.
در ادامه در پاسخ به سؤالی به قرابت نام این فیلم با کتاب شطرنج با ماشین روز قیامت حبیب احمدزاده اشاره شد و از احتمال مشترک بودن منبع هر دو هنرمند سخن گفته شد.
مدیر موسسه بتهوون نیز از نحوه آشنایی و موانع احتمالی پخش این مستند سخن گفت و اظهار کرد: یکسال پیش ما با این فیلم آشنا شدیم و برای گرفتن مجوز آن مشکلی نداشتیم.
صفاریان نیز در پایان این نشست بر اهمیت رونمایی از فیلمهای مستند تاکید کرد و گفت: این چند سال بازاری به نام دی وی دی مستند نداشتیم و به تازگی توسط آقای چمنآرا فیلمهای مستند توزیع میشود، فیلمهای هنر و تجربه نیز به تازگی اکران میشوند هر چند ما در این بحث ضعف زیادی داریم.
خبرگزاری فارس
هفده/ آبان/ نودوپنج