نوشته ها



ناصر صفاریان

1 - تلویزیون همچنان به نمایش فیلم هاى جذاب سینمایى مشغول است و آثار پر طرفدار و تماشاگر پسند را یكى پس از دیگرى رو مى كند، از جدید گرفته تا قدیمى. طبیعى هم هست كه این فیلم ها بیننده داشته باشد. و باز هم طبیعى است كه بیننده امروزی این جایى، دیگر تمایلى به سینما رفتن در این وضعیت نداشته باشد.
البته منظورم این نیست كه چون تلویزیون فیلم نشان مى دهد مردم دیگر به سینما نمى روند. درست است كه تغییر سیاست تلویزیون بر تعداد تماشاگران سینما تأثیر مى گذارد و بخشى از آن را به خود جذب مى كند، اما این كه دیگر كسى به سینما نمى رود ریشه اش جاى دیگرى ست. این كه مى گویم كسى به سینما نمى رود شاید یك جور قطعى نگرى نادرست به نظر برسد، ولى نگاهى به آمار هاى مربوط به تعداد سالن ها و تعداد تماشاگران در دهه گذشته بیندازید و آن را با آمار و ارقام امروز مقایسه كنید تا خودتان به همین نتیجه برسید. این روزها دیگر حضور بیست سى تماشاگر در یك نوبت نمایش سالنى آن قدر عادى شده كه حتى كسى درباره اش صحبت نمى كند.
گذشته از تقسیم نامناسب سالن ها در مناطق شهر- كه متعلق به چند دهه قبل است و با وضعیت فرهنگى و جغرافیایى امروز هیچ تناسبى ندارد- ریشه مشكل را باید در خود فیلم ها جست. یادمان نرود كه فضاى باز پس از دوم خرداد و فیلم هایى كه در این فضا ساخته شد، توانست مردم را به سینما بكشاند و یادمان باشد كه از وقتى خنثى نگرى بر سینما حاكم شده، دوباره تماشاگر از سینما فرارى است.
با سیاست هاى جدید حاكم بر تلویزیون و فضاى بازترى كه نسبت به گذشته ایجاد شده، تماشاگر این امكان را دارد كه به تماشاى چیزهایى بنشیند كه امكان تماشایش را در سینما ندارد. اگر این سیاست همان طور كه رئیس سازمان صدا و سیما اعلام كرده ادامه داشته باشد، و اگر وضعیت معاونت سینمایى وزارت ارشاد به دلیل تغییر و تحول هاى انتخابات ریاست جمهورى شكل محافظه كارانه- ترى- به خود بگیرد و یا حتى در همین حد باقى بماند، آن وقت باید شرایط چند سال پیش را به شكل معكوس آن تجربه كنیم. یعنى محدودیت در سینما و فضاى باز در سیما.... البته این وضعیت از همین حالا وجود دارد؛ باید منتظر ماند و ادامه اش را دید.

2 - پوران گلفام، همسر مرحوم فرهاد مهراد، نامه اى دیگر نوشته است؛ شكوه اى دیگر و اعتراضى دیگر. و البته بى توجه به این اعتراض ها، هر روز صداى فرهاد بدون جلب نظر وارث قانونى او از شبكه هاى مختلف رادیو و تلویزیون پخش مى شود. اگر براى هنرمند آن قدر ارزش قائلیم كه صداى او را به گوش دیگران مى رسانیم، این را در عمل هم اثبات كنیم و اجازه بدهیم صداى وارث قانونى او هم به گوش خودمان برسد. این گونه بهتر نیست؟

روزنامه ایران- 14 تیر 1384