درباره



ناصر صفاریان

 

جناب آقای جمال شورجه

 در مناظره منتشرشده تان در خبرگزاری فارس، بار دیگر بنده و دوستانم شدیم مصداق مرغ عروسی و عزای شما و دوستان تان، تا دیگربار پرونده مستندسازان پیش کشیده شود. از فردای روز بازداشت تا همین حالا، نزدیکان جناب شمقدری و شما، از مدیران سازمان سینمایی گرفته تا فیلم سازان خودیِ دور و بر، تا عزیزان تان در اتحادیه تهیه کنندگان شاخه ارشاد، تا رسانه های حامی و نزدیک به شما، چنان آتشی در توپخانه حمله به من و دیگر مستندسازان بازداشتی ریخته اند که هرکه نداند و بی خبر باشد، با خواندن این حرف ها و نوشته ها گمان می کند ما مدت ها پیش اعدام شده ایم؛ چرا که حجم و نوع اتهامات شما و دوستان تان آن قدر هست که کسی تصور نکند مملکت آن قدر بی قانون است که جاسوس های شناخته شده اش راست راست راه می روند و کاری به کارشان ندارند.

6 مهر 1390، در زمان بازداشت ما، در حرف های تان در خبرگزاری ایسنا، گرچه به قانونی اشاره کرده اید که تا همین امروز هم وجود خارجی ندارد و هنوز هم قانون منع فروش فیلم به خارج از کشور نداریم و گرچه بی محکمه به قاضی رفته اید و از "تخلف" و "تخلف در تخلف" سخن گفته اید، ولی گفته های تان ردی از انصاف برخود دارد: «طرح این اتهامات در رسانه‌ها بدون اثبات در دادگاه تخلف است و حتی بار حقوقی و قانونی دارد.» شکر خدا، با قانون و بار حقوقی آشنایی دارید. پس راحت تر و بهتر می توان به حرف های تازه تان در خبرگزاری فارس پرداخت.

پیش از هر چیز باید خدمت تان عرض کنم برخلاف آن هجمه دوستان شما و حتی جناب وزیر ارشاد که ما را در همان زمان بازداشت و قبل از هر محاکمه ای جاسوس دانسته بودند، بنده و هر پنج نفر دیگر بعد از گذراندن زندان انفرادی و دو سال رفت و آمد، به کلی "رفع اتهام" شدیم. احتمالا در آن زمان آن قدر سرگرم تلاش برای بسته نگاه داشتن خانه سینما و صنف سازی موازی و حرکت در مسیر سازمان سینمایی جناب شمقدری بوده اید که چنین خبری به گوش تان هم نخورده است. حق هم دارید. رسانه های محبوب شما، که هر روز مصاحبه علیه ما منتشر می کردند و ما را جاسوس می نامیدند، ترجیح دادند از کنار خبر رفع اتهام ما از جاسوسی و هر اتهام دیگری به سادگی بگذرند و اصلا به روی خود نیاورند این ها همان ها بودند که بی عدالت و انصاف و بی نگاهی به موازین اخلاق و دین هرچه می شد مورد هجوم قرار گرفتند.

محض آگاهی شما عرض می کنم که روز 25 تیر 1392، روز احضار برای اعلام بسته شدن پرونده و پس دادن وثیقه و رفع ممنوعیت خروج، مقام مسئول قضایی به صراحت چنین گفت: «پرونده شما اصلا سیاسی نبود و نباید این گونه به آن نگاه می شد. حداکثر یک تخلف شغلی بود.» حالا پنج ماه پس از رفع اتهام توسط قوه قضاییه و بعد از این که براساس قانون مملکت به من اعلام شده اتهامی متوجهم نیست، شما دوباره بلند شده اید که ما جاسوسیم؟ شما اصلا که هستید که به خودتان چنین حقی می دهید؟ داروغه شهرید؟ به صراحت می گویید «تهمت نبود، واقعیت بود. مدارک این جاسوسی موجود است.» کجا موجود است که قوه قضاییه ندید و شما دیدی؟ این گونه اظهارات  بی بها، گمان نمی کنید بیش و پیش از هر چیز به ضرر همان حکومت و همان نظامی ست که در دفاع از آن، همیشه شعار بر لبان تان است؟

تا جایی که رسما اعلام شده، عنوان دولتی و سازمانی شما، عضویت در شورای صدور پروانه ساخت سازمان سینمایی است. بگذریم که متاسفم از این انتخاب و حضور آدمی چون شما با چنین سطح فکرو نوع نگاه در مسند اجازه دادن یا ندادن ساخته شدن فیلم ها، ولی نمی فهمم حالا این اظهار نظر شما از کدام جایگاه می آید. خلاصه این که این حرف ها و این دانستن ها ربطی به شغل فیلم سازی شما که ندارد هیچ، به سمت مرحمت شده از سوی سازمان سینمایی هم ارتباطی پیدا نمی کند. کسی که به صراحت و با تهدید به شیوه تاریخ مصرف گذشته "بگم بگم"ها بگوید «شما دوست دارید منتشر کنیم؟» هرچه باشد فیلم ساز نیست.

این که در تمام این مدت سکوت کرده ام و به شکایت و دادخواهی از توهین کنندگان برنخاسته ام، معنی اش این نیست که هیچ گاه چنین نخواهد شد. اگر خدایی باشد -که هست- و اگر روز داوری ای باشد -که هست- حساب و کتاب درست و حسابی مان بماند برای روز حساب. ولی ظاهرا نقطه پایان این ماجرای بی اخلاقی و تهمت، باید شکایتی باشد تا این بساط برچیده شود. شما هم که به استناد همان گفت و گوی دو سال پیش تان به خوبی آگاه هستید از قانون و بار حقوقی و این که نباید از قانون جلوتر حرکت کرد.

جناب شورجه، من در این مملکت زندگی می کنم، دراین مملکت کار می کنم، و به حکم قانون همین جا که از من رفع اتهام کرده، از شما می خواهم مدارک مورد ادعای مربوط به بنده را منتشر کنید. حتما این کار را بکنید. آن قدر هم رسانه های طرف دار این شکل افشاگری وجود دارد که اسناد جاسوسی مورد ادعای تان زمین نمی ماند! فقط برای این که زودتر به نتیجه برسیم و شما بتوانید بهتر و زودتر به فعالیت های تان برسید، با اجازه شما تاریخی برای سرآمدن مهلت افشاگری تعیین کنیم. فکر می کنم پایان جشنواره مستند "سینماحقیقت" زمان خوبی باشد. هم در حوزه وزارتیِ کار شماست (این یکی کارتان را می گویم نه آن یکی)، هم مناسبت مستندسازی دارد؛ هم می توانید از فرصت دور هم بودن مستندسازان استفاده کنید تا بفهمند چه جاسوس هایی در کنارشان هستند. پس وعده ما و مهلت شما، 26 آذر ماه، روز پایان جشنواره مستند. موفق باشید!

 

روزنامه اعتماد- 20 آذر 1392